شاهنامه و زنان
برای نمونه در جنگها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان می پوشیدند که گواه این سخن جنگ سهراب با گردآفرید است که تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتادهبود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود.
دین زرتشتی
زرتشت در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کردهاست.[۵]
بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفتهاست، پوشش زن باید به گونهای باشد که حتا یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمدهاست: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را میپوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز میکنیم».[۶]
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در کتاب دینی زرتشتیان اوستا و گاتها لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشده است و قانون نامه ای وجود ندارد که زرتشتیان را ملزم به پوشانیدن سر و موی خود کند.
کوروش نیکنام دارای دکترای فلسفه زرتشت از دانشکده هندوستان و نماینده سابق زرتشیان در مجلس چندین پرسش را پاسخ داده است:[۷]
زن و مرد در تاریخ ایران باستان همواره با پوشش مناسب و زیبا در کنار یکدیگر زندگی کرده اند و این قانونی در اوستا نیست.
واژه حجاب در فرهنگ واژگان پارسی نیست، اگر پرسش شما در مورد پوشش بانوان است . در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمی بینیم، نسبت به محل زندگی، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوششهای گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده می کنیم . از ویژگی هایی که در اینگونه پوششها به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است، نخست اینکه این پوششها با رنگهای طبیعت همگون است یعنی رنگهای سرخ، سبز، ارغوانی، زرد ودیگر زنگها در پوشش آنان بوده وکمتر از رنگهای تیره به ویژه سیاه استفاده می شده چون باور داشتند رنگهای کبود، افسردگی آور وغم انگیز است . دوم اینکه در همه پوششها دستان زن و مرد برای انجام کارها به ویژه برای کشاورزی آزاد بود، نمونه پوششها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و... می توان یافت.
در باور سنتی و گزارش اوستا، هالهٔ از روشنایی به نام خُوَرِنَه (فر) پیرامون تن ِ انسان را فرا گرفته است این هالة نور در انسانهایی که نیکوکار باشند و به خداوند نزدیکتر شوند با شعاع بیشتری همراه است چون این هاله نور، پیرامون سر انسان بیشتر است عقیده بر این است که به هنگام نیایش و برای ایجاد تمرکز حواس به هنگام راز و نیاز با خداوند بایستی سرها پوشیده باشند از سوی دیگر پوشیدن سر به هنگام نیایش هماهنگی در چهرهها ایجاد میکند و چهرة انسان روحانی تر خواهد بود .
مادها
برپایهٔ پذیرفتهشدهترین نظریهٔ کنونی، آریاییانی که به فلات ایران آمدند، به سه دستهٔ اصلی تقسیم شدند: مادها، پارسها و پارتها. مادها نخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را می توان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست چه «هووخشتر» دولتهای نیرومند آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف ساخت و بر ارمنستان و آسیای صغیر تا رود هالیس دست یافت . عیلام، پارس، هیرکانی، طبرستان و باکتری از دولت ماد اطاعت میکردند. این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد. چنانکه کوروش بزرگ پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهره مند شدند.[۸]
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده میگوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین مینویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»[۹]
هخامنشیان
به نظر میرسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شدهاند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر میخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»[۱۰]
ویل دورانت دربارهٔ زنان در دوران هخامنشیان میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.»[۱۱]
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شده است که مراسم مذهبی را ترسیم می کنند که توسط چهار زن جشن گرفته شده است. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیتها سفید، چشم هایشان قهوه ای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجه است، فرضیه ای که توسط هرودوت پیش از این تایید شده است.[۱۲]
اشکانیان
پس از هخامنشیان و تاخت و تاز اسکندر مقدونی به ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیان آشفته بود، اشکانیان ایرانی که از پارتها بودند، به حکومت رسیدند.[نیازمند منبع] در این دوران که نفوذ ادیان بودایی و مسیحیت از شرق و غرب، آیین زرتشتی را کمرنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجاب[نیازمند منبع] پوشیدهای بودهاند.
در این باره چنین میخوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقه راست بودهاست. پیراهن دیگری داشتهاند که روی اولی میپوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بودهاست. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»[۱۳]
درجای دیگر آمدهاست: «چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی و یا سفید
بودهاست. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری
به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی
کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیدهاست.»[۱۴]
درکتاب «پارتیان» نیزآمدهاست: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن میکردند، با شنلی که برافکنده میشد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر میآویختند.»[نیازمند
منبع]
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا ماندهاست که «ساخته مکنه» نام دارد و سدههاست که زنان سنگسری آن را میبافند و میآرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود میبندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان میباشد.[۱۵]
در دورهٔ اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسمهای رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بودهذاست که نمونههای آن در مجسمههای دورهٔ اشکانیان نمایان است. این مجسمهها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند وجواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع سده و پیراهنی دراپه(چیندار به صورت افقی) وشلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان میدهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.
ساسانیان
در زمان ساسانیان همچون دوران پیش از آن، زنان از چادر[۱۶] به عنوان پوشاک رو استفاده میکردند، و در زیر آن پیراهنی میپوشیدهاند.[۱۷]
همچنین در این دوره پوشاندن صورت با نقاب نیز در میان زنان ایرانی وجود داشتهاست. در این باره ماجرایی در تاریخ نقل شدهاست که در اینجا آن را میآوریم: «هنگامی که اعراب، شاهزادگان ایرانی(دختران «کسری» از پادشاهان ساسانی) را به همراه اموال بسیار برای فروش (به عنوان برده/کنیز) به نزد عمر برده بودند، عمر فرمان میدهد تا نقاب از صورت برکشند تا خریداران با دیدن چهرهٔ آنان پول بیشتری بپردازند. در این هنگام شاهزادگان ایرانی که از دستور عمر اطاعت نکرده بودند مشتی بر سینهٔ نمایندهٔ عمر که قصد انجام این کار به زور داشت میزنند. عمر که خشمگین شده بود، قصد نمود تا با تازیانه بر آنان بزند، که در این گاه، شاهزادگان ایرانی میگریستند. علی ابن ابی طالب که نظارهگر ماجرا بود، عمر را به آرامش تشویق کرده و این حدیث را از محمد، پیامبر اسلام نقل نمود: «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید.» پس از این که عمر آرام شدهبود، علی گفت: «با دختران شاهزاده، نباید معاملهٔ دختران بازاری (کنیزان) کرد».